بنداول
باچشایی که تاره
مثله بارون میباره
مادری که سه ساله
خواب راحت نداره
سه ساله سرقبر خالی نشسته
گرفته عزا مادری دلشکسته
آه
یه چشمش پرازاشک
یه چشمش پراز خون
میلرزه وجودش
مثه بید مجنون
بنددوم
روضه خونه مدینه
دیگه گوشه نشینه
اونکه صبرش عظیمه
آره ام البنینه
یه گوشه نگاهش به سمت ربابه
میون دلش روضه ی مشک آبه
آه
کی میدونه هروقت
ربابو که دیده
چقد مثل عباس
خجالت کشیده
بندسوم
داره داغ گلاشو
غم گرفته صداشو
باره آخر میخونه
روضه ی کربلاشو
بمیرم گلوتو بریدن حسین
تنت رو خاکا کشیدن حسین
آه
غریب دوعالم
عزیز دل من
فدای سرت شد
چهارتا گل من
سبک
کربلایی سعید حمیدیان فر
- سه شنبه
- 30
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 13:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عالیه رجبی
ارسال دیدگاه