همسر شیر خدا مادر یک شیر نرم
از غم دوری عباس چنین خونجگرم
اهل این شهر مخوانید مرا ام بنین
شده ام بی پسر ای خاک جهانی به سرم
همرهم دفن شود پرچم خونینش کاش
تا نشانی ز ابوالفضل به قبرم ببرم
قصه کرب و بلا پیر و زمین گیرم کرد
وای از درد عمود و پسر بی سپرم
روزها معتکف خاک بقیع و همه شب
ناله سر میدهم و همدم مرغ سحرم
روزگاری به جهان چار پسر بود مرا
حال از گردش ایام چنین دربدرم
- سه شنبه
- 30
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 19:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج افشین بابک اردبیلی
ارسال دیدگاه