بند اول
اگه میبینید دلخونم،پسرایی دارم جوونن
همشون امیر لشکر،واسه خودشون پهلوونن
اگه میبینید پیرم من،دیگه امیدم نا امیده
غصه ی حسین و خوردم،حالا دیگه موهام سفیده
شنیدم کشتنشون و سرشونو بریدن
شنیدم با اسب روی پیکر اونا دویدن
شنیدم به روی نیزه ها زدن سراشونو
شنیدم بعد اونا به خیمه لشکر کشیدن
دیگه بی بنین شدم نقش بر زمین شدم
با غم زینب منم قرین و عجین شدم
(ای وای ام بی بنین)
بند دوم
اگه میبینید گریونم،یه پسری دارم قمره
غلام عزیز زهراست،برای حسینم سپره
وقتی که به دنیا اومد،دستشو گرفتم دستم
سربند دفاع از زینب،رو به پیشونیش من
بستم
گفتم اونجا پسرم نذر گلای فاطمه اس
برای کرببلاس جونش فدای فاطمه اس
بلا گردون حسینه و غلام مجتباس
از همون بچگیاش زیر لوای فاطمه اس
دیگه بی بنین شدم مادر شهید شدم
پیش زهرا و علی آره رو سفید شدم
(ای وای ام بی بنین)
بند سوم
اگه میبینید گریونم،پسرامو از دست دادم
هم ناله ی بی بی زینب،محزون غم سجادم
اگه میبینید داغونم،شبیه ربابم بی تاب
پسرمو کشتند عطشان،میون دو تا نهر آب
بمیرم رو سینه ی حسین من نشستن و
حتی اون لباس کهنشو به غارت بردن و
شنیدم اونایی که پی ریاست بودن و
بعد کشتن حسین دست به جسارت بردن و
مشت بی هوا زدن یاد کوچه ها زدن
به رخ رقیه ام سیلی از جفا زدن
(ای وای ام بی بنین)
- چهارشنبه
- 1
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 14:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه