اِی دل خوشیِ خانه ام، اِی بانویِ حَرَم
روشَن به نورِ توست سَرای مُحَقَّرم
ای تازیانه خورده پرستوی مَن مرو
چهره کبود پَر مَکِش از لانه، بی پَرَم
من التماس می کُنَم ای فاطمه بِمان
وا کُن دو چَشمِ زَخمیِ خود را و بِنگَرَم
برخیز و پاک کُن به دو دَستِ شِکسته ات
اشکِ مَرا دوباره از این دیده ی تَرَم
کابوسِ زخمهات رَهایم نمی کُند
تا مَرگ، یادِ سُرخیِ گُلهای بَستَرَم
- چهارشنبه
- 1
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 19:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه