ای علی فدایت من مظهر خدائی تو
مهد عالم امکان نور ماسوائی تو
بر نقود ملک دین پشتوانه شمشیرت
فارس صف هیجا شاه لافتائی تو
در طواف ادراکم حیرتم فزون گردد
تا ترا بشر خوانم یا که حرف لائی تو
در محاکمات عدل داور عمل دادار
می شود از آن راضی گر بود رضائی تو
پرچم ولای تو سایه بر جهان افکند
بال اوج همت شد سایه همائی تو
آستان درگاهت بوسه گاه شاهان است
تاج خسروی زیبد بر سر گدای تو
حکمران آزادی در قلمرو ایمان
مایه سروری و دافع بلائی تو
با لذائذ دنیا بوده ای تو بیگانه
با قلوب بشکسته لیک آشنائی تو
روز رزم با دشمن شیر پنجه در خونی
شب بحال مسکینان منبع عطائی تو
در طریقت اهل دل ، دل اگر بکف گیرد
گم نمیکند ره را چون که رهنمائی تو
بیم موج طوفان نیست در بحور ظلمانی
کشتی سعادت را نور و ناخدائی تو
در دل منی و من لابلای دل گشتم
دیدنت نشد حاصل ای عجب کجائی تو
گر کنند تکفیرم بی هراس خواهم گفت
صدق بر فنایت نیست تا ابد بقائی تو
با قدوم پر نعمت کعبه را صفا دادی
مروه گشت با رونق بسکه با صفائی تو
در جزا بدون تو انبیا گرفتارند
نایب بلا فصل ختم انبیائی تو
جان مصطفی شاها لطف کن «کلامی» را
در صف جزا دارد چشم بر سخائی تو
- پنج شنبه
- 2
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 20:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
ولی الله کلامی زنجانی
ارسال دیدگاه