شب فرخندهٔ میلاد زهراست
فروغ معرفت از مکه پیداست
خدا امشب در رحمت گشوده
غبار از دیدۀ خاتم زدوده
ملائک در سما تسبیح گویان
خلایق در زمین توفیق جویان
سرور رحمة للعالمین است
پیام آور ز حق روح الأمین است
محمد! سِرّ حق را کس نداند
حبیبا حق سلامت می رساند
دو چشمت روشن از دیدار زهرا
بهشت آیینه رخسار زهرا
چه زهرا شاهکار آفرینش
حیا و معرفت او را گزینش
چه زهرا برتر از مریم مقامش
هزاران عیسی و مریم غلامش
چه زهرا جلوۀ جذاب هستی
چه زهرا ترجمان حق پرستی
چه زهرا آن که طاووس جنان است
عروس بی مثال آسمان است
چه زهرا از پیمبر یادگار است
زنان را بهترین آموزگار است
چه زهرا همسر شاه ولایت
مدال سینۀ ختم رسالت
چه زهرا کل هستی را دلیل است
ارادتمند کوی جبرئیل است
اگر یک لحظه لب هایش بخندد
خدا درهای دوزخ را ببندد
عجب گسترده خوانی حضرت دوست
که عالم ریزه خوار سفرۀ اوست
جهان مست از می گل فام زهراست
علی خود جرعه نوش جام زهراست
نگین زهد در انگشتر اوست
عفاف و معنویت زیور اوست
فدک دیباچه ای از خاطراتش
جهان سیراب از آب فراتش
قمر شرمنده از انوار رویش
جهانی بستهٔ یک تار مویش
حیا در حیطۀ کاشانه اوست
ولا در چار چوب خانۀ اوست
زلال اشک در پیمانۀ اوست
علی هم ساقی میخانۀ اوست
علی با آن همه دانستنی ها
نمی گفتا سلونی پیش زهرا
که زهرا خود خود آموز خدائیست
خدا را کی دگر با او جدائیست
قیام قائم از هنگامۀ اوست
شفاعت اولین برنامۀ اوست
چو رو بر آتش دوزخ بگیرد
به پاس حرمتش آتش بمیرد
الا ای دختر ختم رسالت
تو را سوگند بر شاه ولایت
تو گر ما را نبخشی وای بر ما
به روز واپسین ای وای بر ما
غلام درگهت «خوش زاد» هستم
به امید شفاعت شاد هستم
- سه شنبه
- 7
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 20:38
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید حسن خوشزاد
ارسال دیدگاه