• سه شنبه 15 آبان 03


اشعار امام زمان(عج),(آفتاب شیعه را مغرب درآ)

2389
-3

آفتاب شیعه را مغرب درآ 

بار دیگر سر زن از غار حرا

یا محمد تیغ برکش تا تماشایت کنند 

تا که نتوانند هاشایت کنند

 


پاک کن از دامن دین ننگ را  

 

 

این عروسک های رنگارنگ را

با تو در آینه ی لیل و نهار  

باز تاب دیگری دارد بهار

ای تولایت پناه بی کسان   

وارهان ما را ز چنگ کرکسان

ما کبوترهای محراب توئیم 

در تب و تابیم و بی تاب توئیم

بنگر این مرغان خونین بال را 

  این سراسر رفتگان از حال را

هستی هستی بر افکن پوست را  

   تا ببیند شیعه روی دوست را

مهدی اگر از منتظرانت بودیم  

   چون دیده نرگس نگرانت بودیم

با این همه رو سیاهی و سنگ دلی 

  کاش که از هم سفر انت بودیم

ولی ظاهر و باطن کجایی  

  نقاب از چهره خود کی می گشایی

بیا موعود هنگام قیام است 

  جهان مجروح یک جو التیام است

زمان لبریز شوق انتظارت است 

  زمین بر رجعتت امیدوار است

بیا امشب شب قدر است ما را 

  علمدار تو در صدر است ما را

قسم بر انشقاق فرق منشق

زمین خالی مباد از حجت حق

***                               (آقاسی)

منبع:سایت باب الحرم

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 8:50
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران