• یکشنبه 4 آذر 03

 محسن صرامی

یاصاحب الزمان -(با خودم خمره اي از عشق و شراب آوردم)

558

با خودم خمره اي از عشق و شراب آوردم
سوختم ساختم و حال خراب آوردم

نامه دادي که بيا منتظرت مي مانم
ريختم اشک فراوان و جواب آوردم

هي فراق تو مرا کشت و دمت جانم داد
مردم و زنده شدم،محض تو تاب آوردم

کرمت ديدم و من نيز طمع کار شدم
بين عشاق خودم را به حساب آوردم

شور ميزد دلم از شوري چشمان کسي
پس براي رخ زيبات نقاب آوردم

صبح جمعه به اميدي سر راهت با عشق
آب و آئينه و قرآن گلاب آوردم

گفت بيدار دلي ديده ترا در خواب اش
بي سبب نيست اگر روي به خواب آوردم

رب آب است ولي آب به طفلش نرسيد
خواستم گريه کنم نام رباب آوردم

  • سه شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 16:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران