بند اول
غریب سامرا منم،با غربت آشنا منم
ابن الرضای دومو،بر همه مقتدا منم
کشتهٔ زهر کینه ام،داغی بُوَد بر سینه ام
در راه دین فدایمو،شهید سامرا منم
به درگهم حاجت بری
تو میشوی حاجت روا
اگر که زائرم شوی
پَر میکشی تا به خدا
قلبت خدایی میشود
روحت ولایی میشود
چون سامرایی میشود
(ابن الرضا هادی مدد)
بند دوم
صاحب جامعه منم،دوای درد عالمم
مانند اجدادم منم،معدن جود و کرمم
نور الهی هستمو،به شیعیان هادی منم
باشد هدایت کارمو،من ریسِمان محکمم
عاقبتش به خیر شود
هر کس که بشناسد مرا
بشناسد و از جان و دل
نام مرا زند صدا
جانش خدایی میشود
قلبش هوایی میشود
کارش گدایی میشود
(ابن الرضا هادی مدد)
بند سوم
میسوزم از زهر جفا،شد قتلگاهم سامرا
با لب تشنه جان دهم،هستم به یاد کربلا
زهر جفا شد قاتلم،شد لختهٔ خون حاصلم
اما نشد از پیکرم،با خنجری رأسم جدا
بر روی خاک هستم ولی
جسمم نشد پامال اسب
من پیکرم عریان نشد
کسی نیامد بهر غصب
غارت نشد انگشترم
نرفت اسارت خواهرم
نخورده سیلی دخترم
(غریب مادر یا حسین)
۱۳۹۷/۱۲/۱۴
- سه شنبه
- 14
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 16:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه