حسن اي كريم مطلق،تو نماد هل اتائي
كه فرشته هم بيايد،در خانه ات گدائي
در خانه ي تو اصلأ،نشود گدا معطل
تو صدا زدي گدا را،چه صداي آشنائي
چه كسي به جز تو گيرد،به بغل جزاميان را
كه به درد لاعلاجان،تو طبيب و خود دوائي
من و له له مدامم،سر كوچه ي كريمان
كه به دست خود گذاري،به دهان سگ غذائي
به جواب مرد شامي،به سرش كشيده اي دست
به سخاوتت قسم كه،به كرامتت خدائي
تو به صلح خود شكستي،جريان بت پرستي
كه بقاي دين تو هستي،چه سكوت پرصدائي
من و حسرت حرم كه،به دلم نشسته داغش
چه شود بگويم آقا،چه حريم با صفائي
- چهارشنبه
- 15
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 18:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه