#امام_هادی_شهادت
طایری دلخسته دور از آشیانم یاحسین
وقف تو گردیده این اشک روانم یاحسین
بسکه سوزد از غم تو قلب و جانم یاحسین
این دم آخر شده ورد زبانم یاحسین
تا نفس دارم برایت روضه خوانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
ً
دورم از شهر و وطن نه بین صحرا مثل تو
بی کس و تنها شدم اما نه تنها مثل تو
سوزم از زهر و کشم روی زمین پا مثل تو
آب هست اما ننوشم جرعه ای تا مثل تو
بر لب آید تشنه لب این نیمه جانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
بارها قبر تو را کردند ویران سوختم
یاد حتک حرمتت باسُم اسبان سوختم
زایرت کشتند و من چون شمع سوزان سوختم
یاد اول زائری که شد پریشان سوختم
شاهدم این گریه های بی امانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
ناسزا گفتند بر زهرا شنیدم سوختم
مثل درب سوخته ناله کشیدم سوختم
همچو زهرا از جوانی دل بریدم سوختم
من که سیلی خوردن مادر ندیدم سوختم
تو که دیدی چه کشیدی من ندانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
زاده پیغمبر و نیمه شب و بزم شراب
آیه تطهیر و ذکر یارب و بزم شراب
شد دوباره تازه داغ زینب و بزم شراب
یاد آن طشت زر و چوب و لب و بزم شراب
قاتلم شد روضه های عمه جانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
آرزو می کرد جان می داد زینب وای من
در برِ نامحرمان اِستاد زینب وای من
خیزران بالا که رفت افتاد زینب وای من
چوب بر لب خورد و زد فریاد زینب وای من
کاش می بستند دست و دیدگانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
#عبدالحسین
.
- شنبه
- 18
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 15:35
- نوشته شده توسط
- عبدالحسین
- شاعر:
-
عبدالحسین میرزایی
ارسال دیدگاه