هادیِ راه بشر،دل به عشقت مفتخر
باشد تولّای تو در نهادِ ما
ای سامرای تو باب المراد ما
یا حضرتِ هادی...
کشتهٔ زهرِ جفا،ای غریبِ سامرا
از چه شرر افتاد در قلب محزونت
آتش به جان ها زد سوزِ دلِ خونَت
یا حضرتِ هادی...
شد در این بَزمِ بُکا،مادرت صاحب عزا
ای که شدی آقا پرپر چنان لاله
با ناله های تو زهرا زده ناله
یا حضرتِ هادی...
مثل آل بوتراب،رفته ای بزم شراب
امّا ندیدی تو سری به طشت زر
سوزد دل عالَم بر دخترِ حیدر
واویلا واویلا...
زینب و شام بلا،زینب و طشت طلا
خون خدا بود و لبهای عطشانش
چوب جفا میزد دشمن به دندانش
واویلا واویلا...
- دوشنبه
- 20
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 16:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه