به زلفای سیاهت، ازخون حنا کشیدی
از بس که روی خاکا، تو دست و پا کشیدی
قد و بالات مثل بابات، عزیز من رشیده
اما ببین قامت من، از غم تو خمیده
تیر غم تو قاسم، تو دل من نشسته
به زیر نعل مرکب، سینه تو شکسته
كشته منو ماتم تو، مصیبتت عظیمه
دیدم به زیردست و پا، خیلی حالت وخیمه
شاعر:سراج
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 15:51
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه