به شکل گیسوی زینب دلی پریشان داشت
نشسته بود و سر در خم گریبان داشت
بلند مثل سپیدار ناگهان رویید
در آن دیار که رگبار تیغ و طوفان داشت
جهان ندید از این لاله تازه تر هرگز
اگر چه باغ از این لاله ها فراوان داشت
گرفت رخصت اهلی من العسل از عشق
که در حمایت آیین عشق فرمان داشت
رکاب بوسه به زحمت به پای او میداد
اگر چه پای شجاعت به فرق کیوان داشت
سوار اسب سواری که ساعتی دیگر
حسین کرب و بلا یک بغل نیستان داشت
طنین مبهم یک استغاثه می آمد
که سوز آن اثر ناله ی یتیمان داشت
به شکل گیسوی زینب دلی پریشان داشت
نشسته بود و سر در خم گریبان داشت
بلند مثل سپیدار ناگهان رویید
در آن دیار که رگبار تیغ و طوفان داشت
جهان ندید از این لاله تازه تر هرگز
اگر چه باغ از این لاله ها فراوان داشت
گرفت رخصت اهلی من العسل از عشق
که در حمایت آیین عشق فرمان داشت
رکاب بوسه به زحمت به پای او میداد
اگر چه پای شجاعت به فرق کیوان داشت
سوار اسب سواری که ساعتی دیگر
حسین کرب و بلا یک بغل نیستان داشت
طنین مبهم یک استغاثه می آمد
که سوز آن اثر ناله ی یتیمان داشت
شاعر:علی انسانی
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 16:21
- نوشته شده توسط
- علی
حسین ابوالفارسی
با سلام و تشکر از تمام دست اندر کاران این سایت
حاج علی یکی از شاعران بزرگ آیینی کشور میباشد و گفتن این مصرع از ایشان بعید
به شکل گیسوی زینب دلی پریشان داشت
حضرت زینب اگر گیسو پریشان کرده باشد فقط در محضر برادر بزرگوارشان این کار را کرده است نه در ملاء عام که ما این جرعت را به خودمان بدهیم و گیسوی حضرت را برای مثال آورده باشیم و شاید بعضی ها بگویند که انتقاد از حاج علی کار اشتباهی است ولی انسانهای بزرگ نیز اشتباهاتی دارند
امیدوارم که همه ما مورد لطف و عنایات اهل بیت قرار بگیریم دوشنبه 29 آبان 1391ساعت : 06:32