خدا زهر جنایت
به جانم چو اثر کرد
دل پر غم من را
پر از سوز و شرر کرد
شده مرثیه ی من
به سوز دل و آوا
واویلا واویلا...
ازین زهر خدایا
تمام بدنم سوخت
در این وادی غربت
همه جان و تنم سوخت
به دل آرزوی مرگ
به لب ذکر یا زهرا
واویلا واویلا...
عطش بود وعطش بود
در آن لحظه ی اخر
شده زنده برایم
حدیث غم دلبر
لب خشک حسین و
علی اصغر و سقا
واویلا واویلا...
سری بر روی نیزه
تنی در دل صحرا
فلک گشته سراسر
پر از نوحه ی زهرا
عزیز دل مادر
شدی بی کس تنها
واویلا واویلا...
- پنج شنبه
- 23
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 11:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه