ز پشت پرده تا بی پرده یار من نمایان شد
ز شرم روی او خورشید اندر پرده پنهان شد
ولادت یافت اندر کعبه آن مولود مسعودی
که ذات پاک او مرآت ذات پاک یزدان شد
تجلّی کرد تا نور رُخَش اندر حریم حقّ
حرم ، حرمت گرفت و قبله گاه اهل ایمان شد
همان نوری که موسی دید اندر سینه ی سینا
مگر بار دگر در کعبه باز آن نور تابان شد
همانا کعبه آمد درشرف بالاتر از سینا
که آنجا نور او اینجا وجود او درخشان شد
زد از ملک عدم شاهی قدم درعالم هستی
که ملک هستی از یمن قدومش شاد و خندان شد
ندانم کیست این مولود امّا آن قدر دانم
که عقل دوربین در کنه ذاتش محو و حیران شد
چه مولودی که اندر مدرسش ادریس با لقمان
یکی شاگرد ابجد خوان یکی طفل دبستان شد
معلّم بر تمام انبیاء از آدم و عیسی
مقوّم بر تمام ماسوا از جن ّو انسان شد
خرد گفتا نبیند چشم ممکن روی واجب را
ز میلاد علی اندر جهان این مشکل آسان شد
گروهی ممکنش دانند و جمعی واجب امّا من
میان ممکن و واجب همه فکرم به پایان شد
که گر واجب چرا فرموده پیغمبر و لم یولد
اگر ممکن جرا یکتا چو یکتا ذات یزدان شد
اگر ممکن صفات واجبی در او چرا ظاهر
اگر ممکن چرا پیدا از او اسرار پنهان شد
که ناگه هاتف غیبی به گوش و دل سروشم زد
یکی راز نهانی از زبان عشق پّران شد
که ممکن نیست ممکن خواندن مرآت واجب را
ولی درصورت ممکن دراین عالم نمایان شد
وجودش گر نبودی واجب اندر عالم امکان
چرا علت وجود او شد و معلول امکان شد
چرا عاجز نباشد «ذاکر» از مدح وثنای او
که از حق «هل اتی» درمدح او نازل به قرآن شد
- یکشنبه
- 26
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 13:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس حسینی جوهری
ارسال دیدگاه