بنیان کَنِ منکر و مناهی است علی
رونق ده دین و دین پناهی است علی
در دامنش آویز که در هر دو جهان
سرچشمۀ رحمت الهی است علی
شایسته ترین مرد خدا بود علی
در شأن نزول هل اتی بود علی
هرگز به علی خدا نمی باید گفت
لیک آینۀ خدا نما بود علی
سر دفتر عالم معانی است علی
وابستۀ اسرار نهانی است علی
نه اهل زمین که آسمانی است علی
فی الجمله بهشت جاودانی است علی
از دین نبی شکفته جان و دل من
با مهر علی سرشته آب و گل من
گر مهر علی به جان نمی ورزیدم
در دست چه بود از جهان حاصل من
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
من شیفتۀ علی شدم شیدا نیز
پنهان همه جا گفته ام و پیدا نیز
این پایه مرا بس است و بالاتر ازین
امروز طلب نمی کنم فردا نیز
دارم دِلَکی که بندۀ کوی علی است
روی دل او همیشه بر سوی علی است
هر چند هزار رو سیاهی دارد
می نازد از اینکه منقبت گوی علی است
«نظمی» نفسی مباش بی یاد علی
گوش دل خویش پرکن از نادعلی
در هر دو جهان اگر سعادت طلبی
دامان علی بگیر و اولاد علی
آن گفت به قرب حق مباهی است علی
وین گفت که سایه ی الهی است علی
از «نظمی» ناتمام پرسیدم گفت
چون رحمت حق نامتناهی است علی
«نظمی» به ولایتت تمامی خوش باش
خوش باش قبول خاص و عامی خوش باش
گر شاهی هفت کشور از توست مناز
ور بر درِ مرتضی غلامی خوش باش
- سه شنبه
- 28
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 14:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی نظمی تبریزی
ارسال دیدگاه