سنگ زدن به روی تو نیزه کجا پهلوی تو
چنگ زدن به موی تو زلف شکن در شکنت
غریب گیر آوردنت
به پیش چشم مادرت شمر نشست رو کمرت
داره می بینه خواهرت پشت و رو کردن بدنت
غریب گیر آوردنت
دور تو از نیزه پره شمر چقدره دلخوره
میگه چرا نمی بره خنجر کند و گردنت
غریب گیر آوردنت
به زیر دست و پا سرت برده یکی انگشترت
داره می لرزه دخترت به زیر مرکبا تنت
غریب گیر آوردنت
******
شائق
غریب گیر آوردنت
******
شائق
- پنج شنبه
- 1
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 17:13
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه