ببند چشمت را تا دمی رها باشی
بیا شناور بر روی ابرها باشی
بلند شو بتکان خویش را کبوتر شو
کنار گنبد فیروزه در هوا باشی
سه روز دل بکن از خاک زرق و برق زده
دوباره همسایه با فرشته ها باشی
چراغ رابطه نزدیک شد که برگردی
سه روز معتکف خانه ی خدا باشی
قنوت عشق بگیری میان خلوت شب
سه روز پروانه دور ربنا باشی
چقدر غرقه ی دنیا شدی بیا بالا
نجات یافته ی ساحل دعا باشی
ببین که بیچاره از تو دور افتاده
چقدر میخواهی از خودت جدا باشی
کسی نمی پیچد نسخه ای برای دلت
حکیم گفت که باید خودت دوا باشی
نمی شود دیگر زرد و تشنه گلدانت
اگر به باران اشک، آشنا باشی
سه روز هست بهانه،نگاه کن به خودت
همیشه کاش که اینگونه با صفا باشی
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 10:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید محمد حسین ابوترابی
ارسال دیدگاه