بیا ببین ای ماه تابانم
بی تو دگر زنده نمی مانم
ذکر لبم حسین حسین جانم
عزیز زینب
یکدم نمی آید به چشمم خواب
یاد لب خشک توام بی تاب
ایندم آخرم ننوشم آب
عزیز زینب
نمی رود یک لحظه از یادم
که با زمین خوردنت افتادم
به درد من اضافه شد یک درد
یادم نمی رود که آن نامرد
با نیزه ای تو را بلندت کرد
غریب مادر
تو را میان دشمنان دیدم
در حلقه ی نامحرمان دیدم
سرت به دست این و آن دیدم
غریب مادر
پنجه به موی نازنین می زد
خولی سرت را بر زمین می زد
*****
شائق
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 18:57
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه