کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه ، مرا نیست پناهی
نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم
نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
*أَنَا سَائِلُكُمْ .. تنها امامی که زیارتِ رجبیه داره امامِ هشتمِ .. تو ماهِ رحب زیارتِ امام رضا رو بخوایم .. تو زیارت رجبیه می خوانیم أَنَا سَائِلُكُمْ ... من گدایِ شما هستم ...*
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
پشتِ دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه ببخشی
من بیچاره چه سازم که ندارم پَرِ کاهی
سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم
به بهشت ندهم گر بدهی شعله آهی
سوز ده تا که بسوزد زغمت سخت درونی
اشک ده تا که بگرید زغمت نامه سیاهی
چو بدوزخ زدهان شعله صفت سر بدر آرد
این زبانی که دل شب به تو گفته است الهی
شاعر : استاد غلامرضا سازگار
*ماهِ رجبِ .. ماهِ رمضان داره از راه میرسه ای .. بریم درِ خانۀ بابُ الحوائج .. تا تو خیمه صدایِ باباشُ شنید که میگه «هل مِن ناصر یَنصُرُنى» خودشو از گهواره بیرون انداخت ... با گریه ش صدا زد بابا اگه علی اکبرت رفت قاسم رفت ، هنوز من موندم ... این بچه رو گرفت رو دستایِ مبارکش تا اومد بگه سیرابش کنید ، دیدن گوش تا گوشِ علی پاره شده .. حسین ...*
- سه شنبه
- 6
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 10:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه