پير بزرگ طايفه بود و كريم بود
در اعتلاي نهضت جدش سهيم بود
مسند نشين كرسي تدريس علم ها
شايسته ي صفات حكيم و عليم بود
نوح و خليل، جمله مريدان مكتبش
استاد درس حكمت و پند كليم بود
بر مردمان تب زده ي شهر شرجي اش
عطر مبارك نفسش چون نسيم بود
زحمت كشيد و باغ تشيّع شكوفه داد
مسئول باغباني باغي عظيم بود
قلبش شبيه شيشه ي تُنگ بلور بود
عمری به فکر نان شب هر یتیم بود
از ابتداي كودكيش تا دم وفات
نزديكي محله ي زهرا مقيم بود
منت نهاد و آمد و ما پيروش شديم
امروز اگر نبود، شرايط وخيم بود
تازه سروده ام غزل مدحتش ولي
يادش ميان قافيه ها از قديم بود
شاعر : وحید قاسمی
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 7:24
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
وحید قاسمی
ارسال دیدگاه