دوباره شهر مدینه غروبی از غم شد
که آتشی به در خانه باز مَحرم شد
به پشت این در خانه چه ازدحامی شد
دوباره حَجمه ی دشمن به فکر ماتم شد
دوباره دست غریب مدینه بسته شد و
به پشت مرکب دشمن دوید هی خم شد
همیشه پشت سواری غباری برجا هست
میان آن همه طوفان علی مجسم شد
به زیر پای غریبی لباس او می رفت
«زمینه های زمین خوردنش فراهم شد» (۱)
زتازیانه ی دشمن کبود پیکر او
هلاک روضه ی زهرا ، شبیه آن هم شد
صدای ناله جعفر ضعیف ، یازهرا !
به محض فاطمه گفتن شکنجه محکم شد
زضرب شست عدویش به صورت آقا
کبود نه ! دو سه دندان،از آن دهان کم شد
شاعر : علیرضا عنصری
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 7:29
- نوشته شده توسط
- جواد
علیرضا عنصری
(علیرضا عنصری)
لطفا نام شاعر رو درج فرمایید
ممنون شنبه 18 شهریور 1391ساعت : 22:15