بیقرارم۲
ابر چشمامون میچکه بارون
از غمت آقا کنج این زندون۳
بمیرم، دل معصومه خونه
تو عالم ، شده داغ عظیمی
یه بغضی ، تو گلوی رضا شد
رو چهرش ، غم و گرد یتیمی
یاباب الحوایج یا موسی بن جعفر
غم گرفته ۲
سینه ی زارم زخمه بال و پر
گریه کردم از غربت مادر ۳
خدایا ، دیگه طاقت ندارم
قدم از، غم و محنت کمونه
نصیبم ، شده غم مثل مادر
روشونم ، مونده جا تازیونه
یا باب الحوایج یا موسی بن جعفر
غصه دیدی، غم کشیدی
کِی پیش چشم دخترت آقا
شد جدا رأست رفت روی نِی ها۳
یه خواهر ، بود و یک سر بریده
گُلایی، که شدن زار و پرپر
یه مادر، با یه گهواره خالی
یه دختر ، بود و بابای بی سر
ای مظلوم عالم ای بابای خوبم
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 11:8
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه