كُنج اين ، دخمه تنهام ، آه آه آه
ميسوزه ، ساق پاهام ، آه آه آه
يه عمره كُنج اين زندون
منو غريب گير آوردن٣
مثل كبوترِ بي جون
منو غريب گير آوردن٣
روزا همش روزه دارم
منو غريب گير آوردن٣
سيليه وقت افطارم
منو غريب گير آوردن٣
شبا ، دلم ، داره ، نوا
با اشك ، ميگم ، آه ، رضا
آه رضا ....
هر آهم ، يه دنيا درده ، آه آه آه
اين سندي ، خيلي نامرده ، آه آه آه
يجوري دستِ منو بسته
نميتونم قنوت بگيرم ٣
يجوري پاهامو شكسته
كه هِي دعامه زود بميرم ٣
با گريه گفتم بزن اما
چيزي نگو به مادر من ٣
آي بي حيا ديگه بسه
نخند به اشكاي تر من ٣
ببين ، غمين و مضطرم
چيزي ، نگو ، به مادرم
جوان ننه كمان ننه
روزا من ، خرابه حالم ، آه آه آه
شبها گريون سه سالم ، آه آه آه
آخه جلوم ميندازه
يه تيكه نون و خرمايي ٣
الهي كه براش بميرم
سيليش زدن جاي لالايي ٣
منم يه دختر دارم
ولي النگوشو نبردن ٣
جلوي چشم دختر من
سر بريده نياوردن ٣
با اشك ميگفت ، بابا حسين
باباي سر جدا حسين
آه ، حسين .....
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 12:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه