بند اول
کنج زندان بلا،هستم و میسوزم و
ناله ی خلصنیه،ناله ی جانسوزم و
تازیانه میخورم،میشنوم حرف بد و
زیر بار ظلمم و،تاریکه هر روزم و
همدم من شد،این غل و زنجیر
کی میشم راحت من از این دنیای دلگیر
خون میاد از پام،بی جونِ دستام
من کجا و این سیه چال،این همه تحقیر
راحتم کن ای خدا
من کجا زندان کجا
من کجا و طعنه و
زخم زندان بان کجا
(راحتم کن ای خدا)
بند دوم
گوشه گیر غربتم،سر رسیده طاقتم
رد دست سندیه،ای خدا رو صورتم
ضرب شلاقش شده،قوت هر روز و شبم
مثل مادر فاطمه،من خمیده قامتم
مَحرم من شد،این در و دیوار
کی میشم راحت من از این سندیه بیمار
خسته ام خسته،خسته از اینجا
من کجا و این سیه چال،این همه آزار
راحتم کن ای خدا
من کجا زندان کجا
من کجا و طعنه و
زخم زندان بان کجا
(راحتم کن ای خدا)
۱۳۹۸/۱/۹
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 12:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه