زهرا می خونه با چشمای گریون
موسی بن جعفر غریبه تو زندون
دلگیره از تموم این دنیا
قامت کمون شده مثه زهرا
جونی نداره پیکر آقا
لعنت به بی وفایی تقدیر
از نا سزای دشمنا شد پیر
سخته نماز تو غل و زنجیر
ای وای ، ای وای
مادر رو کنجه ، زندون صدا کرد
با تازیونه روزه اش رو وا کرد
باب الحوائج ، موسی بن جعفر
بند دوم
سویی نمونده ، تو چشمای آقا
خلصنی یا رب ، رو لبهای آقا
شد آب تموم پیکر آقا
ای وای شکسته شد پر آقا
خالیه جای دختره آقا
ای وای شکسته حرمت آقا
بد جور اسیر غربته آقا
سیلی زدن به صورت آقا
ای وای ، ای وای
خون جاریه از ، هر جای این تن
بر حال و روزش می خنده دشمن
باب الحوائج ، موسی بن جعفر
بند سوم
روضه می خونه میون سیهچال
تا تشنه میشه دلش میره گودال
یک عالمه تو سینه غم داره
کنج قفس بدون غمخواره
مثل حسین غریب و بی یاره
مثل حسین میون نامرداست
خسته ازین همه غم و درداست
گریه کن غروب عاشوراست
ای وای ای وای
شکر خدا که ، موسی بن جعفر
رو خاک نمونده ، با جسم بی سر
باب الحوائج ، موسی بن جعفر
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 15:42
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد حسین رحیمیان
ارسال دیدگاه