ای مدینه گریه کن آل پیمبر می رود
گوییا از آسمان مهر منور می رود
می رود خورشید عالمتاب شاه مشرقین
ازقفایش کاروان ماه و اختر می رود
از سر قبر پیمبر، پاره ی قلب رسول
اشگ خون می ریزد وبادیده ترمی رود
می کندبامادرخوددردل امشب حسین
صبح می گرددجدا ازقبرمادر می رود
می شوند امشب جدا از محضر ام البنین
حضرت عباس و عبدالله و جعفر می رود
با برادر بسته پیمان زینب بیدار دل
می شود امشب جدا از یاروهمسر می رود
گرمی عشق است و از بس جذبه دارد زاشتیاق
اصغر ششماهه درآغوش مادر می رود
کس نمی ماندبجاجزحضرت صغری که او
چشم گریانش بدنبال برادر می رود
این حسین است و شهادت پیشتاز مرکبش
بهر استیلای آیین پیمبر می رود
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 10:51
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی شهودی
ارسال دیدگاه