خبر پیچیده در عالم که درّ ناب می آید
نگین پنجم ِ آل کسا؛ ارباب می آید
در آغوشش گرفته فاطمه(س)، یکریز پیغمبر(ص)-
برای بوسه بر لبهای او بیتاب می آید
چه تمرین میکند فطرس طریقِ دست بوسی را
مگر شب تا سحر در چشم هایش خواب می آید!!
فقط مشتاق دیدار است و وعده داده بر بالَش
که محض پر گشودن بهترین اسباب می آید
خدا قنداقه اش را با حریرِ کهکشان بسته
برای خواندنِ لالایی اش مهتاب می آید
ملقّب شد به «ثاراللهْ»! قطعاً قبله و کعبه...
برای دیدنش با مسجد و محراب می آید
علی(ع) در سایۂ گهواره اش «والشّمس» میخواند
وَ سائل با رعایت کردنِ آداب می آید
یقیناً می رود با دست های پُر از این خانه
کسی که بی ریا، با قصدِ دقّ الباب می آید
¤
به یاد تشنگی هایش می آید اشک از چشمم
میان روضه مادامی که حرف از آب می آید!
- سه شنبه
- 20
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 11:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه