بر جهان دلبند ختم الانبیا آمد خوش آمد
جان زهرا و علیّ المرتضی آمد خوش آمد
چرخ دین را سیّمین مه از پی شمس رسالت
سبط دوّم خامس ال عبا آمد خوش آمد
اصل عشق و عاشقی انگیزۀ شور و محبّت
بحر رأفت گوهر مهر و وفا آمد خوش آمد
آبروی آب زمزم اعتبار بیت اعظم
با صفا آئینۀ صدق و صفا آمد خوش آمد
آنکه جبریل امینش شد بدو گهواره جنبان
گفته با صد افتخاری لای لا آمد خوش آمد
آن حسینی که حسینٌ منّی اش فرموده احمد
شیر خورده از بنان مصطفا آمد خوش آمد
آن که نام نامیش را گوشوار عرش خوانند
شد قماطش زینت عرش خدا آمد خوش آمد
آن حسینی که نماید با غم دین آشنایی
میکند بیگانگان را آشنا آمد خوش آمد
آن حسینی که به بازار وفا با نقد جانش
شد بصدق دل خریدار بلا آمد خوش آمد
آن که با هفتاد و دو قربانِ جانباز شریعت
کربلا را میکند رشک منا آمد خوش آمد
آن حسینی که براه دوست از جان دست شسته
فی سبیل الله کند خود را فدا آمد خوش آمد
آن حسینی که به عاشورای خون بازد بخونش
افکند غوغا به دشت کربلا آمد خوش آمد
آن حسینی که در آن دشت همایون عراقش
با نواها افکند شور و نوا آمد خوش آمد
آن حسینی که بود ذکرش شفا بر هر مریضی
تربتش خاک شفا اسمش دوا آمد خوش آمد
آن که گردد زخمها در پیکرش چون گل شکوفا
کربلا را میکند باغ صفا آمد خوش آمد
آن که شوید گرد از رخسار دین با خون سرخش
خسرو گل پیرهن گلگون قبا آمد خوش آمد
آن که اصحابش بخون غلطیده در یک کهف خوابند
قتلگاهش کهف و خود کهف الورا آمد خوش آمد
«#تائبا» شد «پروری» بانی بر این اشعار نغزت
نوک کلک خوش نگارت بر صدا آمد خوش آمد
مطلع اشعار بر دل مینشیند گو دوباره
بر جهان دلبند ختم الانبیا آمد خوش آمد
- پنج شنبه
- 22
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 10:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
صادق تائب
ارسال دیدگاه