می کشد از عشق جانان
چون کبوتر پر دلِ من
روشن است از روی ماهش
دیده ی ناقابل من
او به طاها نور عین است
افتخار عالمین است
جشن میلاد حسین است
روح تقوا آمده
جان زهرا آمده
مژده ای دلدادگان
دلبر ما آمده
گل بریزید ای عزیزان
بر سر راه حبیبم
بهر دیدار جمالش
بی قرار و ناشکیبم
دردها درمان پذیرد
چونکه می آید طبیبم
غم ز بیماری ندارم
با کسی کاری ندارم
جز حسین یاری ندارم
شور دلها آمده
سبط طاها آمده
مژده ای دلدادگان
دلبر ما آمده
به به از این آشنایی
گشته دلها کربلایی
دل شده غرق محبت
از حدیث دلربایی
از سرای کبریایی
سر زده نور خدایی
نورباران شد مدینه
رشک رضوان شد مدینه
عنبر افشان شد مدینه
شاه والا آمده
ماه بطحا آمده
مژده ای دلدادگان
دلبر ما آمده
سیّد والا حسین است
گوهر یکتا حسین است
هرکسی نازد به شاهی
شهریار ما حسین است
بر سر اولاد آدم
تاج کرّمنا حسین است
او به طاها نور عین است
افتخار عالمین است
جشن میلاد حسین است
فیض عظما آمده
تاج سرها آمده
مژده ای دلدادگان
دلبر ما آمده
- پنج شنبه
- 22
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 10:32
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
ولی الله کلامی زنجانی
ارسال دیدگاه