بپا کن عاشقا آشوب دل را
برای شور و حالی عاشقانه
بخوان آهنگ همرازی برای
سرافرازان بزم عارفانه
رسید آن کس که نور کهکشانها
ز نور روی او حیران ترین شد
بر آمد ماه دلهای شکسته
که مست نام او ماه زمین شد
به حال سجده می خوانم نمازی
که ذکر یار و تسبیحات عشق است
از آیینه شنیدم این سخن را
که این صورت همان مرآت عشق است
رسید آن کس که از حرم نگاهش
نیارد مهر و مه سر از گریبان
پریشان آسمان از دوری او
فدای مقدمش باد است و باران
فلک سایه بان و ملک پاسبان شد
صدارت نشان و سرادق نشین شد
چه گویم کنون از جلال کسی که
کمالش چنان و مقامش چنین شد
ندارم توان تا کنم وصف حسنش
که من کمترین او به اوج جلالت
ندانم چه گویم هر آنچه نگفتم
سخن های دل بود و شرح ارادت
ــــــــــــــ
(1) این متن برای تمامی میلادیه ها مناسب میباشد.
- پنج شنبه
- 22
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 11:38
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علیرضا امانی مجد
ارسال دیدگاه