تو تشنه می روی و زمان سفر شده
یا روزهای تیره تر از شب سحر شده
گرم بیان خواهش خشک لبت شدم
دیدم لبت ز خون گلوی تو تر شده
شاید که تیر سینه من را هدف گرفت
از چه گلوی تو به سه شعبه سپر شده؟
این ساقه ی لطیف که با بوسه می شکست
حالا دو نیم از لب تیز تبر شده
یک دشت غرق هلهله و خنده به رو به روست
دریایی از تلاطم غم پشت سر شده
دور از نگاه منتظر مادرت، علی
تشییع و کفن و دفن تنت دردسر شده
آهسته زخمِ باز تو را بسته ام ولی
حس می کنم که فاصله اش بیشتر شده
شاعر:محمد امین سبکیار
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 15:41
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه