• پنج شنبه 30 فروردین 03

 محمود ژولیده

میلادیه امام حسین (ع) -(فیض که از ناحیۀ کربلاست)

719

فیض که از ناحیۀ کربلاست
روزیِ هر خسته دلِ مبتلاست 
گاه اگر قسمت ما ابتلاست
خیر و صلاحی همه در این بلاست

چیست غم و عشق حسین؟ سوختن
خلق شدن، زندگی آموختن


منشاءِ خیر و برکاتم حسین
باب غم و باب نجاتم حسین
زندگی و آب حیاتم حسین
یاورِ هنگام مماتم حسین

خیر حسین، عشق حسین، شا حسین
ذکر همه روز و شبم یاحسین 


وصفِ صفات همۀ اولیاء
فُلک نجات همۀ انبیاء 
آب حیات همۀ اوصیاء
طینت و ذات همۀ اصفیاء

هر چه بجوئیم، حسین است و بس
هر چه بپوئیم، حسین است و بس


نوح کجا، شأن و مقام حسین 
خضر کجا، شهرتِ نام حسین 
لکنتِ موسی و کلام حسین
هر دمِ عیساست ز کام حسین

بندۀ درگاه حسینیم ما
خاک سر راه حسینیم ما


ذکر حسین راحتِ جان های ما
عشق حسین شور جوان های ما
درد حسین درد نهان های ما
نور حسین هست نشان های ما

مجلس او مجلس عزّ و شرف
محفل او محفل شاه نجف


ای دل دیوانه کجا میروی
بی دل و مستانه کجا میروی
در طلب دانه کجا میروی
 در پی بیگانه کجا میروی

یار همینجاست، حسین یار توست
حضرت ارباب نگهدار توست


مرغ دل اَر بامِ ترا گم کند
دور شود، دام ترا گم کند
صبحِ ترا، شامِ ترا گم کند
وای اگر نام ترا گم کند

پر مزن ایدل بسوی این و آن
خیر نبینی به کوی این و آن


مالکِ این روح، حسین است و بس
مرهمِ مجروح، حسین است و بس
فاتح و مفتوح، حسین است و بس
حضرت ممدوح، حسین است و بس

هر که زمین خورده، بیاید براه
آمده در خانۀ خورشید، ماه


ماه مگو، ماه سرانگشتِ اوست
پرتوِ خورشید کفِ مُشت اوست
بر سرِ دامانِ نبی، رشد اوست
صُلب امامان همه در پشت اوست

وجه خدا، آیت عظما حسین 
جلوۀ صدیقۀ کبرا حسین


کیست که با مام سخن میکند
از غم ایام سخن میکند
گاه به ابهام سخن میکند
از عطشِ کام سخن میکند

تشنه، ولی اوست مِیِ سلسبیل
خادم گهوارۀ  او جبرئیل


خانۀ مولا شد از او منجلی
کیست حسین، هم وصی و هم ولی
ذکرِ لبش چیست به صوت جلی
نادِ علیاً علیاً یاعلی

تا به خداوند شهادت دهد
با سخنش درسِ عبادت دهد


احمد مختار دلش پر کشید 
بوسه به قنداقه مکرر کشید 
دست به پیشانی و این سر کشید
با دلِ خون بوسه به حنجر کشید

تشنه لبِ نهر فرات آمده 
آه قتیلُ العبرات آمده


اوست که شش ماهه به دنیا رسید
با عجله، مست، سراپا رسید
آنکه تنش رفت به یغما رسید
هر چه بلا بود به زهرا رسید

وای از آن روز که در قتلگاه 
هیچ نمانَد ز تنش غیر آه


وای از آن دم که خسان میزنند 
بر تن او زخمِ گران میزنند 
بر بدنش نعره کشان میزنند 
نیزه و شمشیر و سنان میزنند

یک یکِ اعضا ز جفا میبُرند
از تن او سر ز قفا میبُرند


زیر سم اسب تنش لِه شود
زیر لگد ها بدنش له شود
از سرِ نیزه دهنش له شود
وای که طفلِ حسنش له شود

آه، امان از دل زینب حسین
ناقۀ بی محمل زینب حسین

  • جمعه
  • 23
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران