عشق از سرای این دل من پا نمیشود
مجنون دلش بجز سوی لیلا نمیشود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود
این زندگی بدون تو تلخ است و بی ثمر
بی روی یار آب گوارا نمیشود
سایه کجا و دیدن تشريف آفتاب
میخواستم ببینمت اما نمیشود
دق مرگ كرد بسكه مرا خواند بر خودم
آيينه از كنار دلم پا نميشود
تعجيل كن وگرنه كه از دست ميروم
اين كارها به صبر و مدارا نميشود
هرگز مكن سوال چرا ما نرفته ايم
هر قطره اي كه فاني دريا نميشود
بر من مگير خُرده كه درد فراق دوست
جز با نگاه دوست مداوا نميشود
(رضا جعفري)
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 16:45
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه