یابن لیلا
جوونا همه شهید یک نگاتن
پدرامون همه نوکره باباتن
عاشقه بوسه ای از پایین پاتن
همگی فداتن
روی دست حسین؛میدرخشه رخت؛دلبری بی نظیری
چون عموحسنت؛هرکی سائلته،دستشو زود میگیری
یابن الزهرا شبه پیمبری
توهم اسم فتاح خیبری
سرتا به پا مانند مادری
یابن الزهرا جانم علی علی.
دلربایی
همهء هستیه شاه کربلایی
بعدعباس تو ستون خیمه هایی
چونکه شاگرد امام مجتبایی
معدن سخایی
باتکون لبات؛تاکه واشه چشات؛ عمه زینب میخنده
زنجیره نقره با؛حرز یا فاطمه دور بازوت میبنده
پورلیلا لیلاترین شدی
مربی روح الامین شدی
پیغمبر این سرزمین شدی
یابن الزهرا جانم علی علی
غم سراومد
میبوسه علی لبای تورو ممتد
نمکی داره آخه نوهء ارشد
توشدی خلاصهء آل محمد
آئینه احمد
ازهمون بچگی؛هیبته ابروهات؛جلوهء ذوالفقاره
هیچکسی جرات؛روبرو گشتنه؛باعلی رو نداره
از دشمنها نداری واهمه
سربندتو ذکر یا فاطمه
هواتو داشت چون شیرعلقمه
یابن الزهرا جانم علی علی
- سه شنبه
- 27
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 16:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه