• دوشنبه 3 دی 03

 آرمان صائمی

ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام -(عشق در سينه‌ى كبوترهاست)

547

عشق در سينه‌ى كبوترهاست
عاشقى از نگاهشان پيداست
عشق پرواز شاپرك ها و
بركه‌ى آب و ساحل و درياست
عشق باد است و پرچمِ سرخى
كه به روى گنبدى زيباست
عشق در مرامِ ما يك حرف:
حرمِ شخصِ سيدالشهداست
-
اهل عشقيم و عشق آباديم
پائينِ پاىِ عشق جان داديم
-
اى معمم شده به دستِ على
عالمى مستِ تو ، تو مستِ على
اولين حيدر از تبارِ حسين
همه‌ى هستِ توست  هستِ على
پشتِ‌سر داشتى دعاىِ حسين
همرهت هم كه بود  دستِ على
وسطِ معركه همه گفتند:
خوش بنازيم نازِ شصتِ على
-
اى تو شاگردِ مكتب عباس
بر جَبينت رد لب عباس

طرح اَبروى تو معما شد
يوسف عاشق شد و زليخا شد
خوش بحالت كه بر جمال حسين
اولين بار چشم تو وا شد
تا نگاهِ تو بر حسين اُفتاد
چشم‌هايش شبيه دريا شد
فطرس آورد اين خبر را كه...
گل بريزيد..حسين بابا شد
-
كعبه اينبار در طواف آمد
حضرت عين و شين و قاف آمد
-
نذر تو جانِ ما  جوانِ حسين
كه به جان تو بسته جانِ حسين
پادشاه زمينى ارباب
همچنان ماه آسمان حسين
نام تو بر لبش چنان قند است
عشقِ تو هست آب و نانِ حسين
كربلا گر دو آستان دارد
تو جدايى در آستانِ حسين
-
پاى جامِ تو باده‌اى داريم
وَه چه ارباب زاده‌اى داريم
-
هيبت مرتضى جلالِ تو بود
جلوه‌ى مصطفى جمال تو بود
جاى تو بر زمين نه در عرش است
در حقيقت زمين و بالِ تو بود
حرف از عشق تا كه مى‌آمد
همه جا در مثل مثالِ تو بود
جانشينِ به حقِ ثارالله
اين جهان كوزه‌ى سفالِ تو بود
-
مِىِ نابى و عالمى مستت
زده ارباب بوسه بر دستت
-
از تو گفتيم و از فضائل تو
از كمالات و از خصائل تو
و خدا خود قرار داده على
از گِل بوتراب در گِل تو
چند بيتى روضه مى‌خوانم
در رثاى تو و مسائل تو
از كجاى حكايتت گويم؟
ماجرائيست در مقاتل تو
-
تا على اكبر ارباً اربا شد
از غمش قامت پدر تا شد

آرمان صائمى(98/1/24)

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران