کارم شد امشب رو به راه الحمدلله
با لطف یارِ خوش نگاه الحمدلله
بی باده سرمستم ز جام ساقیِ عشق
در دل ندارم درد و آه الحمدلله
بعد از حسین، عبّاس بر عالم قدم زد آمد
پس از خورشید، ماه الحمدلله
میگفت زینب: با وجودت یااباالفضل!
حق داده بر ما عزّ و جاه الحمدلله
شادم از این که تو به تنهایی برادر!
هستی حسینم را سپاه الحمدلله
امشب به عشق حضرت ماه قبیله
بخشیده میگردد گناه الحمدلله
هرچند که نالایقم امّا ابوالفضل
بر درگهش داده پناه الحمدلله
«سیّدبشیر» از لطف و مِهرِ ماه رحمت
شعری سراید گاه گاه الحمدلله
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 11:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سیدبشیر حسینی میانجی
ارسال دیدگاه