• دوشنبه 3 دی 03


براى صادق زهرا مدينه محزون است -(دلم هواى بقيع دارد و غم صادق)

4317
4

دلم هواى بقيع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بيرق مشكى به دست دل گيرم

زنم به سينه كه آمد محرم صادق

 

سلام من به بقيع و به تربت صادق

سلام من به مدينه به غربت صادق

سلام من به مدينه به آستان بقيع

سلام من به بقيع و كبوتران بقيع

سلام من به مزار معطّر صادق

كه مثل ماه درخشد به آسمان بقيع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقيع

سلام من به گل ياس هاشمىّ بقيع

ز غربتش چه بگويم كه سينه‏ها خون است

براى صادق زهرا مدينه محزون است

دلم دوباره به ياد رئيس مذهب سوخت

كه ذكر غربت ليلى حديث مجنون است

همانكه غربتش از قبر خاكى‏اش پيداست

امام صادق شيعه سلاله زهراست

ز بسكه كينه و غربت به هم موافق شد

هدف به تير جسارت امام صادق شد

همانكه فاطمه را بين كوچه زد گويا

ز كينه قاتل اين پيرمرد عاشق شد

امام پير و كهنسال شيعه را كشتند

امان كه روح سبكبال شيعه را كشتند

براى فاطمه از بى كسى سخن مى‏گفت

براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

بخاك حجره‏اش از سوز سينه مى‏غلطيد

پسر به مادر خود از كتك زدن مى‏گفت

از آن شبى كه زد او را ز كينه اِبْن‏ربيع

دوانده در پى‏اش اندر مدينه ابن‏ربيع

فضاى شهر مدينه بياد او تار است

هنوز سينه آن پير عشق خونبار است

هنور مى‏كشد او را عدو به دنبالش

هنوز هم ز عدويش دلش به آزار است

هنوز تلخى كامش به حسرت شهدى است

هنوز چشم دلش به رسيدن مهدى است

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1389
  • ساعت
  • 7:3
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران