• دوشنبه 3 دی 03


شعر مهدوی,(از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را)

1269
2

از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را
به وصالت نـرسيديم و نديديم تو را


روزي مـا فـقـرا شـربـت وصل تو نبـود
زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را

 



شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني!
در جواني که دويديم و نديديم تو را


چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم
چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را


گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود
پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را


سعي کرديم كه شبي خواب ببينيم تورا
سحر از خواب پريديم و نديديم تو را


مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم
همه را غير تو ديديم و نديديم تو را


فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است
از همه جز تو بريديم و نديديم تو را


لا اقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم
تا بگوييم : رسيديم و نديديم تورا

(کاظم بهمنی)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران