در رزمگاه عشق نه فرق پسر شکست
گویی درست، شیشه عمر پدر شکست
پشتی که جز مقابل یکتا دو تا نشد
پشت حسین بود و ز داغ پسر شکست
تا شد سپر به تیغ، سر شبه مصطفی
سر شد دو تا و ، رونق شق القمر شكست
شد تا سر شکسته ز زین سرنگون و لیک
با آن شکست، داد به بیدادگر شکست
سر سبز شد به اشک نهالم و لیک خصم
تا خواست این درخت برآرد ثمر، شکست
مادر در انتظار، و زین بی خبر که تیغ
از تو سر و ازو دل و از من کمر شکست
آن دست بشکند که سرت را شکست و یافت
پای امید مادر خونین جگر شکست
صیاد دون به داغ تو او را ز پا فکند
از مرغ دل شکسته، چرا بال و پر شکست
با اشك چشم، ریخته شد طرح این رثاء
زان این سروده قیمت درّ و گهر شكست
شاعر:علی انسانی
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 17:32
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه