بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد
بر آوردند سر از شاخ گلها
گلی بر شاخسار من نیامد
چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد
جهان را انتظار آمد به پایان
به پایان انتظار من نیامد
همه یاران کنار از غم گرفتند
چرا شادی کنار من نیامد
چه پیش امد دراین صحرا که عمری
گذشت و تکسوار من نیامد
سر از خواب گران برداشت عالم
سبک رفتار یار من نیامد
به کار دوست طی شد روزگارم
دریغ از من ,به کار من نیامد
(مشفق كاشاني)
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 17:44
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
مشفق کاشانی
ارسال دیدگاه