ای گل خیرالنسا عیدت مبارک
غنچۀ باغ ولا عیدت مبارک
گوهر ویرانسرا عیدت مبارک
دختر شیرین ادا عیدت مبارک
عشق شاه کربلا عیدت مبارک
یا رقیه مظهر صبر و یقینی
دلبر و دلدادۀ شاه غمینی
غمگسار اکبر زیبا جبینی
نور چشم زادۀ امّ البنینی
چون ابوالفضل با وفاعیدت مبارک
یا رقیه حجّت فاش و نهانی
کوکب برج ملاحت را نشانی
قبلۀ حاجت روای عاشقانی
مرحبا ؛ تو عمّۀ صاحب زمانی
جان نثار هل اتیٰ عیدت مبارک
جلوۀ حور و قصور عالمینی
لیلی دلخسته را نور دو عینی
زینب آشفته دل را شور و شِینی
زینت و پیرایۀ قلب حسینی
چون پدرمشکل گشا عیدت مبارک
ای صبا ازمن بزن بوسه به خاکش
بوسه زن برتربت جانسوزو پاکش
بوسه زن بر ساقۀ گلبرگ تاکش
بر حریم غنچه های چاک چاکش
ای فرح زا چون صبا عیدت مبارک
من نه در سودای فردوس برینم
من نه مسحور بهشت و حورعینم
روز و شب فکرهمان صحن حزینم
سائل آن دختر ویران نشینم
آفتاب ِ نُه سما عیدت مبارک
مانده اکنون نه یزید و نه جلالش
نه مقام و بارگاه و نه منالش
بین ولی این دخت و عزّ بی مثالش
نازم آن قبر و ضریح وشوروحالش
خاک پاکش توتیا عیدت مبارک
برسرم شور حسین است و ولایش
شوررقص خون میان خیمه هایش
او شهنشاه دو عالم ما گدایش
کن عطا بر این گدایان کربلایش
مانده دور از کربلا عیدت مبارک
یا رقیه چاره ای بر درد ما کن
قلب ما را مملو از نور ولا کن
بر گدایان ِ درت عیدی عطا کن
درد بی درمان ما را خود دوا کن
درگهت باب الشفا عیدت مبارک
ای« مُصَیِّب»شکوه کم کن اززمانه
کن توسل بر مقامش سائلانه
جشن میلاد است و دل گیرد بهانه
گو ، دهد کرب وبلا را عیدیانه
شاعر مِدحت سرا عیدت مبارک
- سه شنبه
- 3
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 11:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد علی مصیبی
ارسال دیدگاه