• یکشنبه 16 اردیبهشت 03


اشعار مهدوی,(اي حجت زمانه ، زمانه چه بد شده است)

1999
1

اي حجت زمانه ، زمانه چه بد شده است

يك تكه ابر بين من و نور سد شده است


ديگر براي غنچه سري تب نمي كند

در عالمي كه خار، گل سر سبد شده است

 



هم نان عشق ميخورم و هم كباب غير

دل راهه آن كه سيخ نسوزد بلد شده است

عشق تو را به قيمت يك نان فروختم

ميبيني آن كه دم ز تو ميزد چه بد شده است؟

بعد از عبور جمعه فراموش ميشوي

يادت هميشه غرقه ي اين جذر و مد شده است

دل خوش نكن به ندبه ي هر جمعه خواندنم

دين هم براي حجله ي دنيا نمد شده است

دنيا ميان لجه ي خون غوطه ميخورد

انسان به زير پاي هوسها لگد شده است

قرآن به روي طاقچه ها خاك ميخورد

من منتظر كه باز ببينم نود شده است*


قربان چشم خيس تو گردم كه ابر هم

با ياد گريه هاي تو از كوچه رد شده است

چشم تو قادر است كه شق القمر كند

با عشوه اي كه گوشه ي چشمت بلد شده است

پنهان نمي كنم كه در اين انتظار تلخ

دور از تو حال و روز دلم باز بد شده است

منبع:من غلام قمرم


 

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 4:13
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران