از گلشن لیلا گلی امشب عیان شد
وز روی اکبر کلّ عالم گلستان شد
آمد بدنیا_دلبند لیلا
تبریک و تبریک_بر اهل معنا
از برج رحمت شد رخ اکبر نمایان
جشن سروری شد بپا در خلد رضوان
گیتی شده از پرتو نورش چراغان
آمد بدنیا...
لیلا در آغوشش کشیده بادل و جان
شکرانه ی نعمت کند با یاد سبحان
پستان عصمت بر دهانش داده خندان
آمد بدنیا...
آندم حسین بن علی را مژده دادند
بر تو عنایت کرده فرزندی خداوند
آمد پدر بر دیدن مولود دلبند
آمد بدنیا...
قنداق طفل با خرد را با خرد دید
او را بروی دست خود بگرفت و بوسید
زَ عطر خوش آن گل هزاران دفعه بوئید
آمد بدنیا...
در انتظار کربلا ماهم نشستیم
چشم امید خود به آن فرزانه بستیم
مشتاق دیدار مزار اکبر هستیم
آمد بدنیا...
مداح عالیقدر دربار رسالت
بانی شده بر شعر میلاد جلالت
بر دل نموده«شاجری»قصد زیارت
آمد بدنیا...
- چهارشنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 10:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج رحمان شاجری زنجانی
ارسال دیدگاه