دلبر زیبا و یار دلربا
دُرّ رخشان و نگین پر جلا
پارهء قلب حسین ابن علی
سبط ممتاز علی المرتضا
مرحبا بر پور نازت یا حسین
دیده ات روشن ایا شمس الضحا
باغ جنت را صفا از روی توست
ای تو را از وجهء اکبر صفا
تیغ ابرویش کند منشق ماه
حبذا بر این پسر صد مرحبا
اینچنین دری کجا دارد فلک
جز وجود نازنین مصطفا
در سرای اطهران شد تربیت
شد مدال سینهء میر هدا
صادق و پاک و سلیم و دستگیر
فارغ از بخل و حسد ، ریب و ریا
شهریار عشق و ایثار و ادب
مه جبین و پر فروغ و مه لقا
در سپهر معرفت تابنده هور
پرده پوش بارگاه اتقا
خلق و خلق و منطش تطبیق با
خلق و خلق و منطق خیرالورا
تاجدار ملک عشق و دلبری
با رموز دلربائی آشنا
با نگاهی غارت دلها کند
می کند غوغا به یکدم انجلا
عاشقان جرعه نوشش مست مست
خود خمار از نشئهء قالو بلا
علم و حلم و حکمت و عرفان و عشق
قامتش را دوخت خیاط قضا
سالک معنا و پیر و می فروش
جمله مستان را به جنت رهنما
سرور و سالار کوی معرفت
بر امیر المومنینش اقتدا
بخشش و جود و کرم در عادتش
زاهد و اورع ، متین و پارسا
رادمرد است و جوانمرد و کریم
پیر عرفان عاشق بی ادعا
شاه اقلیم وفا ذوالاحترام
ذوالکرام و باب امید و رجا
با ( هدایت ) لطفی ای عالیجناب
مشکلی دارم مرا مشکل گشا
- چهارشنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 10:42
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد هدایتی
ارسال دیدگاه