تو آن دعای رسولی که مستجاب شدی
برای خانۀ خورشید آفتاب شدی
یگانه دختر احمد شدن مراد نبود
برای اُم ابیهایی انتخاب شدی...
تو عادلانهترین فیضی و دوتا نُه سال
نصیب روح نبی و ابوتراب شدی
تو آفتاب رسولی و آسمانِ علی
تو روح سینۀ پیغمبری و جانِ علی
شبِ سیاه بگیرد تمام دنیا را
اگر ز خلق بگیرند نام زهرا را
هزار سال به جز آستانۀ کرمت
نبردهایم درِ خانهای تمنا را
ز روی عاطفه خوابت نمیبَرَد شبها
اگر روا نکنی حاجت گداها را
قرار نیست به نان مدینه لب بزنی
ز سفرهات نگرفتند رزق بالا را...
دل رسولِ خدا را اسیر درد مکن
مگیر از سخن خویش لفظ «بابا» را
بگو «پدر» که نبی را حیات میبخشی
ز درد و غصه دلش را نجات میبخشی
- پنج شنبه
- 5
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 11:51
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه