• چهارشنبه 5 دی 03


دیباج اصفر -(پیشانی‌ات از میان دیوار می‌درخشد)

709

پیشانی‌ات
از میان دیوار می‌درخشد
دیباج!
منصور
از جنوب غربی تاریخ
با بولدوزر
به مصاف صدای صاف تو آمد
وقتی جوانان بنی‌هاشم
از شرق میهنم
در صورهای سپیده
سرخ دمیدند!
منصور
با دست‌های منفور
از هزار سوی زمین
یاری می‌شود
اما درهای آسمان
تنها به روی پیشانی تو باز است
دیباج!
به تماشای صدایت
زنجیریان بصره و بغداد
قامت برافراشته‌اند
دیباج!
و طواف گلویت را
از اقصی نقاطِ تازیانه و زنجیر
حلقوم‌های خسته
قصد زمزمه دارند...
صدایت از میان دیوار
می‌درخشد
و پیشانی بلندت
بر فرق منصور
آوار می‌شود
جوانان بنی‌هاشم
گرد غربت از حنجره
می‌تکانند
و در صورهای سپیده سرخ می‌دمند
درهای آسمان
تنها به روی پیشانی تو باز است
دیباج احمر!

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیباج اصفر: محمدبن ابراهیم بن حسن‌بن علی‌بن ابی‌طالب(علیهم‌السلام)، مادرش کنیزی بود به نام عالیه و محمدبن ابراهیم را به خاطر زیبایی و حُسنی که داشت، دیباج اصفر (دیبای زرد) می‎‌نامیدند.
محمدبن عبدالله عتکی از محمدبن حسن روایت کرده که گفت: چون فرزندان حسن را به نزد ابوجعفر منصور بردند نگاهش به محمدبن ابراهیم افتاد. بدو گفت: «دیباج اصفر تو هستی؟» گفت: «آری» منصور گفت: «به خدا سوگند به وضعی تو را بکشم که هیچ یک از خاندانت را آن چنان نکشته باشم.» سپس دستور داد جِرزی را شکافتند و محمد را زنده زنده در وسط آن گذاشت. سپس آن را مرمّت کردند. و نیز از زبیربن بکّار روایت کرده که مردم دسته دسته به تماشای محمدبن ابراهیم می‌آمدند تا زیبایی او را بنگرند.
(مقاتل الطالبین، ترجمۀ سیدهاشم رسولی، ص۱۹۳)

  • پنج شنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران