چشم وا کردم و دیدم که شدم سینه زنت 
همه ی عالم و آدم به فدای حسنت 
می چکد نام دل آرای علی از سخنت
سپر حیدر کرار شده جان و تنت
زیر پاهای تو صد چشمه ی کوثر جاری ست
جای خون در رگ تو عشق به حیدر جاری ست
شهر روشن شده از نور تو ، بانوی علی
ای نفس های حسن ، ای همه نیروی علی
ما ثناگوی تو ایم و تو ثناگوی علی
نفس حیدری ات قوت بازوی علی
سایه ی چادر تو بر سر هر سینه زن است 
نام تو وقت سحر ذکر قنوت حسن است 
وصف تو کار بشر نیست...فقط کار خداست
همه ی خلق به عشق تو بمیرند، رواست 
پادشاه است کسی که در این خانه گداست
خاک پاهای غلامان شما نیز شفاست
ذکر پرواز مَلَک های مُقَرب زهراست
همه ی دلخوشی حیدر و زینب زهراست
                    
- شنبه
- 7
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 20:22
- نوشته شده توسط
- احسان نرگسی
- شاعر:
- 
                            احسان نرگسی رضاپور

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه