دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز
و به امید نگاهت دل ما مانده هنوز
بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد
لب به امید همان بوسه به پا مانده هنوز
فقرا پیش کریمان که معطل نشوند!
منتظر برسر راه تو گدا مانده هنوز
در نبودت زدلم صدق وصفا کم کم رفت
مِهرت اما به دلم، شکر خدا مانده هنوز
می شود دیدن روی تو نصیبم، یا،نه؟
دل من بین همین خوف ورجاءمانده هنوز
به همان ناله ی بین در و دیوار قسم
مادرت چشم براهت بخدا مانده هنوز
دلتان خون شده ،اما چکنم ،مجبورم!
دختری درعقب قافله جا مانده هنوز
هر چه که خواسته ام، داده ای آقا،اما
با شما یک سفر کرب وبلا مانده هنوز
منبع:بانک اشعار روضه
- سه شنبه
- 14
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 6:13
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه